نوروز به معنای روز جدید و در میان ایرانیان نمادی برای به پایان رسیدن یکسال است، کره زمین میلیاردها بار این اتفاق را به چشم خود دیده و پیشبینی میشود یک انسان عادی در زمانه حاضر ایران نیز بیش از ۷۰ بار این دوره را تجربه کند. انسانها عادت دارند بر اساس وضعیتی که سال را در آن گذراندهاند، سال گذشته را خوب یا بد خطاب کنند و خب قابلپیشبینی است که طبع عافیتطلب انسان از روزگار گذشته به اندازه کافی راضی نباشد با این حال برخی از سالها اتفاقاتی را با خود به همراه دارند که ماندگار میشوند؛ مثلاً آن سالی که به دنیا آمدیم، سالی که ازدواج کردیم، سالی که عزیزانی را از دست دادیم یا عزیزان ما به دنیا آمدند، معمولاً خاطرانگیزتر از سالهای دیگر است. برای یک جامعه نیز وضعیت به همین شکل است؛ مثلاً آن سالی که انقلاب اسلامی پیروز شد، سالی که جنگ تحمیلی شروع شد یا پایان یافت، سالی که حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید و مثالهایی از این دست، ممکن است برای جامعه امروز ایران بهیادمانیتر از دیگر سالها باشد و تعداد بیشتری نسبت به آن خاطره داشته باشند.
میتوان گفت سالی که اکنون در روزهای پایانی آن هستیم نیز ممکن است جزو سالهایی باشد که تا مدتها به یاد خواهد ماند. سالی که گذشت، دشمنان این ملت شاید دقیقترین برنامهریزی خود را در هماهنگی با تمام گروهها و کشورهای مخالف جمهوری اسلامی ایران انجام دادهبودند تا به هر شکل ممکن این بار نوروز، شعار سال آینده ایران را فردی جز رهبر معظم انقلاب تعیین کنند و یکبار برای همیشه از دست این ملت مقاوم که زیر سختترین فشارها درس ایستادگی به دیگران میدهد، خلاص شوند.
بسیار شنیدهایم فشارهای تحریمی که ملت ایران طی این دههها تحمل کردهاند، بیسابقه است، ولی جنگ اوکراین و اعمال تحریمها علیه روسیه نشان داد که حجم واقعی تحریمهای علیه این ملت چه مقدار بودهاست، تحریمهایی که البته طی سال گذشته نیز افزایش پیدا کرد. این ملت طی یکسال تلاش همهجانبه برای ایجاد آشوب سراسری، به هم ریختن بازار ارز، تلاش برای تعطیلی مدارس و دهها اتفاق ریز و درشت دیگر را پشت سرگذاشت تا امروز نوبت به عفو بزرگوارانه رهبر معظم انقلاب و توافق با عربستان برسد و دشمنان به شکل رسمی به شکست خود در برابر ملت ایران اذعان کنند.
این پایان خوش بعد از چنین سال سختی اتفاق نمیافتاد، مگر بعد از یک ایستادگی ملی، ایستادگی که برای ما مانند آب برای ماهی تبدیل به روزمرگی شده و شاید باید کمی از این ملت فاصله بگیریم تا متوجه عظمت آن شویم. ایرانیان مقاومت را فقط بخشی از ادبیات خود نکرده، بلکه نشان دادهاند حتی در ایام شکست مانند روزگار نبرد سلطان جلالالدین خوارزمشاه با ارتش چنگیزخان مغول، ترجیح میدهند زن و فرزند خود را به دریا بریزند و به قلب دشمن بتازند به جای اینکه منتظر باشند سرنوشت زنان و دختران آن مانند نزدیک به ۲۰۰ تا ۴۱۰ هزار زن و دختر کرهای، چینی و فیلیپینی باشد که به عنوان زنان آسایشگر توسط ارتش ژاپن در طول جنگ جهانی دوم مجبور به تنفروشی شدند.
روزگار بسیاری که جامعه ایرانی پشتسر گذاشته همانگونه که پروین اعتصامی در بیت «از آن، زمانه بهما ایستادگی آموخت/ که تا ز پای نیفتیم، تا که پا و سریست» گفته، به ما آموخته که باید در برابر مشکلات ایستادگی کنیم. ایرانیان نشان دادهاند مانند ملت فرانسه نیستند که بپذیرند برای سالم نگهداشتن آثار تاریخی خود اسیر ارتش هیتلر شوند؛ دهههاست این بیت حکیم ابوالقاسم فردوسی ورد زبان آنهاست که «همه سر به سر تن به کشتن دهیم/ به آید که گیتى به دشمن دهیم» و خب مشخص است همانگونه که رهبر کبیر انقلاب اسلامی فرموده بودند «ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد.»
البته هیچگاه در تاریخ نیز این ایستادگی و مقاومت مربوط به همه ملت نبوده و گروهی از جامعه که به عنوان خواص یا امروزه به اسم سلبریتی شناخته میشوند، معمولاً از این قاعده مستثنی هستند. حضرت امیرالمؤمنین (ع) در عهدنامه مالکاشتر درباره این طبقه تأکید دارند که آنها «در هنگام آسایش بار سنگینتری بر دوش حکمران هستند و در گرفتاریها و مشکلات کمتر به او کمک میکنند، دادگری را ناخوش میدارند، خواستهها و توقعات بیشتری دارند. اگر به آنها چیزی داده شود، کمتر قدردانی میکنند و اگر دریغ شود دیرتر عذر میپذیرند و در پیشامدهای ناگوار روزگار ناشکیباترند.» ازسوی دیگر باید به این نکته نیز توجه داشت که هرچند کسانی مثل علی کریمیها، حمید فرخنژادها، گلشیفته فراهانیها ذیل حکومت اسلامی و با حمایت مردم خود رشد کرده و بعد شمشیر علیه آنها میکشند، همیشه بوده و خواهند بود ولی کسان دیگری نیز هستند که با نام و بینام تمام تلاش خود را وقف پیشرفت ملت خود کردهاند و ستونهایی هستند که جامعه ایرانی توانسته دیوار مقاومت در برابر مشکلات را با کمک آنها بنا کند. این افراد کسانی مانند دکتر سیدفریدالدین معصومی، دکترای رشته مکانیک از دانشگاه نیوزیلند هستند که نقش مهم و اثرگذاری در تکمیل و راهاندازی طرحهای برق و انرژی در کشور داشت و پس از انجام مأموریت در شهرستان لامرد، در شرایطی که قصد عزیمت به تهران را داشت، برای انجام فریضه نماز مغرب و عشا به حرم حضرت شاهچراغ (ع) رفته بود و طی حادثه تروریستی در این حرم به شهادت رسید یا سیدمحمد موسوی مدیر عامل شرکت فیروز است که ۹۲ درصد کارکنان شرکت خود را از معلولان انتخاب کرده و بیش از هزار نفر را به جای چند دستگاه به کار گرفته تا اینگونه واسطه خیر الهی شود. ستونهای این جامعه آن جانباز اعصاب روان و خانواده او هستند که بارها به قصد کشت از او کتک خوردهاند، اما دیدن سختی پدر عزیز و شنیدن عذرخواهی او را سختتر از کتک خوردن میدانند، این ستونها آن جانبازی است که حاضر است کارگری کند، ولی حقوق جانبازی را که حق خود و فرزندانش است، نگیرد و حتی اجازه ندهد معامله او با خدا، بابت استفاده فرزندانش از معافیت سربازی شبههای پیدا کند، هر چند یک ملت به او بدهکار باشد.
انسانهای این چنین در هر کوچه بازاری در جامعه ایران گسترش پیدا کرده و همینها موجب شدهاند تا بعد از زمستان سخت گذشته شکوفههای بهاری پیشرو نویدبخش رشد و توسعه بیشتر باشند.